نتایج جستجوی عبارت «غلامحسین آفتابی روستای غوری دبستان ادب دبیرستان شعله کربلای پنج 24/10/1365 شلمچه امام زاده حسن ۱۳۶۵/۱۰/۲۴» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید عباس کهن شکروئیه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید عباس کهن شکروئیه »
عباس بیست و یکم فروردین سال 1347 در قریه شکروئیه داراب میان خانواده‌ای متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را تحت مراقبت و پرورش خانواده مؤمن و با ایمان خود سپری کرد و در سن هفت سالگی در دبستان عشایری رودخور شروع به تحصیل نمود و با موفقیت دوره ابتدایی را به پایان رساند. به دلیل فراهم نبودن امکانات لازم و دور بودن مدرسه از محل زندگی نتوانست به تحصیلات خود ادامه دهد. از این رو همراه...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید محمود ساکت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمود ساکت »
بسم‌الله الرحمن الرحیم تاریخ وصیت‌نامه: ۱۳۶۳/۱۲/۲۱ محل: اردوگاه شهید آیت‌الله دستغیب تیپ المهدی (عج). وصیت‌نامه محمود ساکت فرزند منصور، شهرستان نی‌ریز فارس. یا ایتها النفس المطمئنه، ارجعی الی ربک راضیه مرضیه، فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی. (قرآن کریم) ای نفس قدسی، مطمئن و دل آرام، به یاد خدا، امروز به حضور پروردگارت بازآی که تو خشنود به نعمت‌های ابدی او و او راضی از تو است. بازآی و در صف بندگان خاص من در آی و در بهشت من داخل شو. هم‌اکنون من...
همان... را که برای خودمان نگه داشته ایم بده
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
محل استقرار گردان مدتها در پادگان امام خمینی‌(ره) واقع در جاده اهواز اندیمشک بود. آقایان قاسم ملایی و علیرضا نامور در تدارکات گردان مشغول خدمت بودند. وقتی بچه‌ها برای گرفتن مایحتاجی مانند شلوار‌، شامپو‌، زیر پیراهن و‌... مراجعه می‌کردند‌. آقای نامور می گفت: فعلا" نداریم . بعضی وقتها که مراجعه کننده ، ناراحت می شد، می‌گفت: به کربلائی قاسم مراجعه کن و بگو همان (مثلا" زیر پیراهنی) که برای خودمان نگه داشته‌ایم را بده. این مسأله‌ای شایع در...
شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید باقر هاشمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد باقر هاشمي »
انا لله و انا الیه راجعون "ما از خدائیم و به سوی او رجوع خواهیم کرد" یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی1 السلام علیک یا ابا عبدالله. سلام بر تو ای حسین(ع)، که براستی تو برای دین خدا قیام کردی و در برابر ظلم و کفر ایستادی و شهید شدی. بنام خدایی که انسان را از لخته خون آفرید، بنام او که از اویم و همه چیزم از اوست، زندگیم در...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید جلیل ماجدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد جليل ماجدي »
بسم الله الرحمن الرحیم الذین صبروا و علی ربهم یتوکّلون.۱ مؤمنین آن‌هایند که صبر می‌کنند و توکلشان به خداست. با سلام بر منجی عالم بشریت و با سلام بر رهبر کبیر انقلاب و با سلام بر شهدای به خون خفته اسلام از صدر اسلام تا کنون. با سلام بر خانواده‌های محترمشان که اینچنین عزیزانی تربیت نموده و تقدیم راه خدا نموده‌اند. با سلام بر معلولین و مجروحین جنگ تحمیلی که هر یک با نثار عضوی از بدن خویش از اسلام پاسداری...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -که مپرس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
برای عزیز دادور، مردی که صبور بود و سرکش با الهام از حافظ طعم رنجی چشیده است که مپرس بار دردی کشیده است که مپرس عاشقانه پریده از برما به مقامی رسیده است که مپرس خون سرخی به گونه‌اش غلتید غم سرخی به سینه‌اش که مپرس تنگ بود این قفس که مرغ پرید به سرائی پریده است که مپرس زندگی عاشقانه زیستن است او به عشقی رسیده است که مپرس هان عزیز ای گل امید همه به عزایی نشسته‌ایم که مپرس غم مرگ تو وه چه سنگین است کوه باری کشیده است که...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید فرامرز بخشی پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد فرامرز بخشي پور »
شهید فرامرز بخشی‌پور، روستازاده‌ای است از تبار مظلومان که جباران تاریخ، از بنی‌امیه تا حجاج و از حجاج تا صدام، به جرم شیعه بودن، آنان را بردار یا مثله کرده‌اند. نزول اجلالش بر این تیره خاک، سال ۱۳۳۹ همراه با اوج‌گیری دین‌ستیزی آخرین حلقه از زنجیره شاهان مفسد و ستمگر، در این مملکت اسلامی بود. تقریباً زمانی که امام و مقتدایش خمینی کبیر (ره) فرموده بود: «یاران من در گهواره‌ها هستند.» از اوایل کودکی به شعائر دینی خصوصاً،...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل می‌کند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم‌. بچه‌ها با هم شوخی می‌کردند‌‌ و بعضی از آنها می‌گفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید‌ و ما را حلال کنید‌. یکی از برادر‌ها به نام آقای حسین راحتی‌ که خیلی شوخ طبع بود‌، گفت: بچه‌ها من از این عملیات بر نمی‌گردم. به او گفتم: چطور فهمیدی‌، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید می‌شوم‌!...
بیاد شهیدان جعفر سجادیان و علی اصغر سرافراز و غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
سینه‌ها آتش فشان درماتم سجادیان یاد مردان خدا دل را کند آتش فشان هر‌دلی درسوگشان‌باشدغمین‌درهر زمان هم سرافراز دلاور هم جوان کاتوزیان نام پاک‌این‌شهیدان‌درجهان‌شد جاودان‌‌ زار می‌نالد دل‌ یـــاران‌ به‌ یاد‌ پـاکشان سینه ها آتش فشان درماتم سجادیان بود الحق جعفر سجادیان پاک وامین بر چنین مرد خدا بــادا هــزاران آفرین هم شجاع و مؤمن و هم پیرودین مبین صددرودازمابه‌افرادی‌بدین‌سان‌پاک جان سینه ها آتش فشان درماتم سجادیان تابع امر خداوند کریم ذوالجلال بود مداح پیــمبر با صــفا و بـــا کمال پیرو صدیق...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید محمدرضا مبین
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد رضا مبين »
بسم‌الله الرحمن الرحیم ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدمنا۱ سلام بر رسول‌الله، سلام بر شیر بیشه شجاعت علی(ع)، سلام بر حسین(ع) و سلام بر مهدی(عج) و نایب برحقش، روح خدا. اکنون‌که وصیت‌نامه خود را می‌نویسم، نمی‌دانم چه بنویسم و چه بگویم! چون خدایا! تو خود از دل هر بنده‌ای آگاه هستی و تو بنده‌ات را خوب می‌شناسی. من خود را لایق نمی‌دانم که بنام یک رزمنده بنشینم و وصیت‌نامه بنویسم. ولی خوب، خدایا! تو رئوف هستی و مهربان. از تو...